ما مرزبانان نفتی ایران هستیم/ سلمان؛ جزیره ای آهنی، قصه ای انسانیغول زرد رنگ پیر را وسط خلیج فارس تماشا می کردم. صدای گوش خراشش، گوش را خراش می داد. با کشتی سفیدرنگی به این غول نزدیک می شویم. ناخدا می گوید: - هوا، مرطوب و سنگین است. در دل خلیج فارس، وسط شهر ــ سکوی نفتی سلمان ــ ایستاده ایم؛ همان سکوی عظیمی که روزی برای رساندن نفت ایران به جهان ساخته شد، دقیقا همان که عراقی ها در سال 65 و دوران جنگ بمبارانش کردند و همانی که آمریکایی ها در سال 67 و در پس از جنگ نفت کش ها به آن حمله کردند. حالا پس از چند بار بازسازی در دوران جنگ و تحریم ها هنوز نفس می کشد. حامد هادیان: هیچ کس وضعیت فعلی نفت را در ایران دوست ندارد؛ نفتی که ستون فقرات اقتصاد کشور است، اکنون کام روزهایش را زخم جنگ، تحریم و بی تدبیری ادواری تلخ کرده است. حتی با چشم غیرمسلح هم می توان از روی سکوی ایرانی، سکوی نفتی اماراتی ها را دید. اما این سکو ها روی دیگری هم دارند. کسانی که روی آنها کار می کنند. با همان اینترنت کند و وصله پینه شده روی دکل . گزارش های خارجی درباره سکو های نفتی را می خواندم. یاسمین عبدالمجید، نویسنده استرالیایی- سودانی، پس از تجربه ای کوتاه از زندگی روی یک سکوی نفتی، در یادداشتی برای گاردین نوشته بود: وقتی مردم می پرسند کار کردن روی یک سکوی نفتی چطور است، من به درون خودم رجوع می کنم و زمزمه کنان داستان های جنگ خودم را تعر برچسب ها: ایران - سکوی نفتی - دوران جنگ - خلیج فارس - نفتی - همان - اقتصاد کشور |
آخرین اخبار سرویس: |