تلویزیون دردسر ساز یک آسایشگاه«حرف بی اساس نزن! فرمانده ما جلوی چشم خودم شهید شد! او تا لحظه آخر کنار ما ماند و جنگید، تا اینکه گلوله های دشمن جانش را گرفت!» افسر عراقی دیگر چیزی نگفت، - سکوت نکردم و در پاسخش گفتم: حرف بی اساس نزن! فرمانده ما جلوی چشم خودم شهید شد! او تا لحظه آخر کنار ما ماند و جنگید، تا اینکه گلوله های دشمن جانش را گرفت! افسر عراقی دیگر چیزی نگفت، اما عصبانیت از نگاهش پیدا بود. خوب می دانست که هیچ جوابی برای حقیقت ندارد. به گزارش ایسنا، ابوالقاسم تختی، از اسرای عملیات والفجر مقدماتی، یکی از همان 13 دانش آموزی بود که در بیجار کردستان با هم عهد بسته بودند تا برای دفاع از وطن، درس و مدرسه را کنار بگذارند و راهی جبهه شوند. او پس از روایت خاطراتش از حضور در عملیات و نحوه اسارت، به سختی های دوران اسارت در اردوگاه های رژیم بعث پرداخت و گفت: زمانی که در اردوگاه موصل 2 بودیم، عراقی ها برای ما تلویزیون آوردند و اصرار داشتند که برنامه های آن را تماشا کنیم. اما بچه ها از دیدن تلویزیون امتناع می کردند، زیرا این برنامه ها چیزی جز تبلیغات رژیم بعث علیه ایران و انقلاب نبود. ما به خوبی می دانستیم که هدف آن ها شست وشوی مغزی و تضعیف روحیه مان است، به همین دلیل زندان و تنبیه را به جان خریدیم اما تسلیم نشدیم. برچسب ها: تلویزیون - عراقی - اردوگاه - فرمانده - عملیات والفجر - کنار - عملیات |
آخرین اخبار سرویس: |