سیمین و جلال، از نامه نگاری بین قاره ای تا داستان یک مبارزهاز میدان تجریش خود را به دزاشیب، خیابان شهید رمضانی، کوچه رهبری، کوچه پسندیده، بن بست ارض برسانید. رو به روی پلاک 1 که بایستید، خانه رویاهای خانم و آقای نویسنده به رویتان لبخند می زند. - گروه زندگی- سمیه دهقان زاده: از رنجی که می بریم ، مدیر مدرسه ، سه تار ، سنگی بر گوری از نوشته های جلال آل احمد است که حتی اگر نخوانده باشید هم، اسامی اش به گوش تان آشناست. سووشون سیمین خانم دانشور هم دیگر گفتن ندارد، نقل محافل اهل دلهای ادیب است. ولی به راستی جز این؛ از این آقا و خانم نویسنده چه می دانید؟ دیر آمدید، رندان تمام معادن را ثبت داده اند بیایید به سال 1327 برویم آن بهاری که سیمین و خواهرش ویکتوریا سوار اتوبوس شدند که از شیراز به تهران بیایند. تا جا گیر شدند و دل به دل هم دادند برای حرف های خواهرانه، صدایی از ته اتوبوس آمد که شوخی و جدی را مخلوط کرده و بلند بلند به بغل دستی اش گفت: پس چی گفته این خواجه ی شیراز، حافظ، که شیراز معدن لب لعل است و کان حسن! ، سیمین تا حرف از دهان دکتر عبد الحسین شیخ در نیامده، نماینده تام و تمام حافظ و شیراز شد و جواب داد: شما دیر آمدید، رندان تمام معادن را ثبت داده اند! این دو دلداده دست به قلم جلال آقای آل احمد که کنار دوستش عبدالرحمن نشسته بود، انگار کن صد سال است سیمین را می شناسد، کلی حرف داشت به او بز برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |