روایت اشتیاق ها و حسرت ها/ماجرای عملیات فریب در عملیات خیبرزهرا طاهری پرکوهی روز جانباز بهانه ای شد بازهم بتوانیم روایت رزمنده ای را بازخوانی کنیم، مثل همیشه برای انجام مصاحبه آماده شدم از بین شماره هایی که در گوشی ام داشتم برای هماهنگی تماس برقرار کردم اولین تماسی که برای پیدا کردن سوژه ناموفق بود دومین سومین و بعد هم چهارمین تماس که برقرار شد گفتند چقدر دیر ناامید شدم ولی با خودم زمزمه کردم مگر روز جانباز را می توانم در تاریخ و زمان محدود کنم و همین فکرم به من انگیزه بیشتری برای انجام مصاحبه داد. باید به این موضوع تاکید کنم بازخوانی خاطرات جبهه و جنگ روح مان را تغذیه می کند و تا مدتی روایت آن روزهای جنگ حال مان دلم را خوب می کند گویی آرامش واقعی به سراغ مان می آید، به قدری که قادر به بیان حال خوب مان نیستم . *ماجرای عملیات فریب در همین فکر و خیال و با همین خیالات و اشتیاق بیشتر از قبل مصاحبه ام را شروع کردم، روایت جانبازی که به همراه سایر رزمندگان در عملیات فریب دشمن حاضر شدند تا با مشغول کردن دشمنان عملیات خیبر در جزیره مجنون با موفقیت انجام شود. ماجرا را از زبان محمدحسین منصف بسیجی و رزمنده ای می خوانیم که از سال 59 زمانی که 19 سالش بود عملیات های مختلفی را تجربه کرده است. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |