نمی خواهم زنده بمانم/ کارگردانی که نمی خواهد تحت پوشش بهزیستی باشداولین باری که آرزویش را به دست باد سپرد، 20 سال پیش بود. روزی که پزشکان با او از ابتلای کودک 12 ساله اش به یک بیماری ناشناخته سخن گفتند و او دیگر فراموش کرد آرزوی دیدن فرزندش در لباس دامادی را. - اولین باری که آرزویش را به دست باد سپرد، 20 سال پیش بود. روزی که پزشکان با او از ابتلای کودک 12 ساله اش به یک بیماری ناشناخته سخن گفتند و او دیگر فراموش کرد آرزوی دیدن فرزندش در لباس دامادی را. چند سال بعد اما، آرزوی دیگرش هم به دست فراموشی سپرده شد؛ روزی که گفتند فرزند دیگرش هم به بیماری مشابه فرزند اولش مبتلاست و او باید علاوه بر همسر معلولش حالا از دو فرزند معلولش هم به تنهایی پرستاری می کرد. به گزارش ایسنا، شهین و همسرش در خانه ای قدیمی و کوچک، نبش کوچه خلوت و سوت و کوری در محله قدیمی امامزاده حسن مستاجرند. خانه ای سیمانی و قدیمی که مدتی است سرپناهِ اجاره ای آنها شده است. درب آهنی خانه بلند است و آنقدر باریک که برای ورود یک جثه معمولی هم باید چرخید تا بتوان وارد حیاط شد؛ حیاط کوچکی که ایستگاه توقف ویلچر صاحبان خانه است. خانه ساکت و آرام است و به دور از هیاهوی روزمرگی. شهین که پس از معلولیت همسرش سرپرستی خانه را به دوش می کشد برای خوش آمدگویی آمده. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |