میزبانی آرمان از میهمانان مبعث/جشنی باصفا در گلزار شهدابلند می شود. چشم های خیسش را پاک می کند. اسمش «حسین عبدی» است. 9 سال بیشتر ندارد. می گوید آمده به آرمان بگوید یه عالم حاجت دارد! درست شمردم! 10 تا قل هوالله هم خوانده است تا عیدی مبعثش را بگیرد. - گروه زندگی _هانیه ناصری: بیست و هفتمین روز از ماه پر برکت و مهربان رجب هم آمد و نرم نرمک می رود. روزی که سرآغاز رسالت رسولی منتخب شد تا به لطف رحمه للعالمین بودنش بشریت طعم شیرین و دلچسب ایمان و انسانیت را بچشد. *اینجا جشن مبعث است چه خبر از عید دیدنی ها و دید و باز دیدهای مبعث تان؟ اگر به دست بوسی بزرگ ترها رفتید و به دیدن عید اولی ها و یا عیادت بستگان و آشنایان ناخوش و امثال این ها که خدا قوت. اما بیایید دیده و دل تان را به یک میهمانی جمع و جور و با صفا ببرم. جایتان خالی! روز عید آرمان عزیز و دوست داشتنی هم به همراه همسایگانش در گلزار شهدای تهران میزبان بود. یک پذیرایی گرم در سرمای روزهای پایانی بهمن ماه 1401. هم بساط چای، شیرینی، شکلات، گل و گلاب برپا بود، هم نواهای لطیف و عاشقانه. خلاصه یک پا شوق بود و شور. * آمده به آرمان بگوید یک عالم حاجت دارد یک دستش را روی سنگ گذاشته است و با دست دیگر چیزی را می شمارد. یکی یکی انگشت هایش را باز می کند و لب هایش تند و تند تکان می خورد. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |