روایت چند ساعته از سفر به دنیای تنهایی ها/ تو در وادی مقدس هستی!زینب پورمرادی همه ما انسان ها چه بخواهیم و چه نخواهیم هر لحظه و هر آن در حال سفر هستیم و این سیر زن و مرد، پیر و جوان، مسلمان و غیر مسلمان نمی شناسد، یک زمان این سفر از مکانی به مکان دیگر، یک موقع از زمانی به زمان دیگر و یک موقع از حالی به حال دیگر است که حتما می گویید یعنی چه؟ انتخاب این سفر مرد میدان می خواهد، سفر به سوی دنیای تنهایی ها و سیری در جهانِ بی نشانی ها، آنجایی که می توان پر توشه و زاد بود، اما به شرط اراده و همت. چه زیباست امسال خانه تکانی دل قبل از خانه تکانی منزل شروع شد، رجب که می آید معتکفان بی قرار رفتن می شوند تا از هر آن چه نشانی از هستی دارد دست بشویند و ساعاتی را به خانه تکانی دل سپری کنند. هوا سرد است و رو به روشنی، چشمانم همراهی نمی کند گلدسته ها را واضح نمی بینم و یهو چند ماشین جلوی در می ایستد و چند جوان بیرون می پرند. بنده ی خداها از شدت سرما قدم های شان را تندتر برداشتند، نمی دانم شاید می خواهد زودتر برای سفر آماده شوند. وارد مسجد که می شویم هوا مطبوع تر است. و خانمی با خنده های ملیح به استقبالم می آید. خوش اومدید . بفرمایید وقتی کفش هایم را در آوردم احساس کردم به سرزمین مقدس پا گذاشتم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |