4 روایت از یک سردار/ توسل و توکل رکن مکتب سلیمانیکاروان روایت حبیب در آخرین روز حضور خود در یزد محفل شب خاطره برگزار کرد که در این محفل یک فرزند شهید، یک مادر شهید، یک هنرمند نقال و همرزم شهید به بیان خاطراتی از سردار دل ها پرداختند. - به گزارش خبرنگار مهر ، علی اکبر عزیزی در محفل خاطره گویی کاروان روایت حبیب با ذکر خاطره ای از تشییع پیکر شهید سلیمانی اظهار داشت: پس از انتقال پیکر مطهر حاج قاسم به کشور بر اساس وصیت خودشان به عنوان یکی از فرزندان شهدا زیر تابوت ایشان را گرفتم و در انتقال پیکر توفیق حضور داشتم و به همراه سایر فرزندان شهدا این وصیت شهید را محقق کردیم. این فرزند شهید افزود: در بین مردم کشور و هم استانی ها دوستان انقلابی آرزو داشتند که در رکاب حاج قاسم به عنوان سرباز حضور داشته باشند و من در زیر تابوت حاج قاسم حسرت خوردم که چرا توفیق نداشتم در رکاب سردار باشم. روایت اول عزیزی با بیان خاطراتی از دیدارش با شهید سلیمانی گفت: سال 1395 برای حضور در سوریه به خدمت حاج قاسم رسیدم زیرا چند بار نام من برای اعزام خط خورده بود، وقتی من را دید گفت: برای چه می خواهی به سوریه بروی؟ گفتم احساس تکلیف می کنم، سردار گفت اینقدر نیرو هست که به آنجا برود و شما نمی خواهد بروی، خودم ابلاغ کردم که فرزندان شهدا به سوریه نروند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |