خان زاده های از فرنگ برگشته!

به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، دستانش، پینه های رنج را با خود حمل می کرد.

هر عابری حکایت او را شنیده بود، اما شنیدن کی بود مانند دیدن! دلش از غوغای سال های دور پر بود.

سال هایی که طول و عرض اراضی کشاورزی آنها و مالکیت مناطق مسکونی آن حوالی، در اختیار خوانین منطقه بود و سیستم ارباب رعیتی، دمار از روزگار پیر و جوان درآورده بود.

رژیم پهلوی با باج سبیل هایی که از این خوانین دریافت می کرد، ساز کوکی داشت و میدان را برای رشد فئودالیسم بازتر کرده بود.

خان های ساکن اطراف شیراز، زمین های کشاورزی و منابع ملی را همچون ارث پدری! تصاحب کرده و از سیستم فاسد حکومت وقت، نهایت سوءاستفاده را می بردند.

اما پس از سپری شدن مدتی، رضاخان با مشاهده قدرت برخی از خوانین استان فارس، برصدد قلع و قمح کردن آنها برآمد.

و در آن میان، تنها کشاورزان، دامداران و رعیت زادگان همچنین بسیاری از مردم آن حوالی، رنج شیارهای کف دستانشان را با خود حمل می کردند.

شیارهایی که هر یک ماجرایی داشت از ستم سیستم شبه برده داری.

پشت پرده اصلاحات ارضی تا اینکه اوایل حکومت محمدرضا پهلوی، اصلاحات ارضی مطرح شد تا از قدرت مالکان بزرگ کاسته شود اما در عمل این طرح به نام روستاییان و به کام دولت آمریکا بود برای دست اندازی راحت تر به منابع ملی و اراضی حاصلخیز.