از خان و مان آواره ام از دست عشق از دست عشق561 ه. ق) از مشایخ صوفیه و مؤسس سلسله تصوف قادریه است. وی در شعر تخلص «محیی» را اختیار کرده بوده و دیوان شعرش به «دیوان غوث اعظم» معروف است. - عبدالقادر گیلانی (471 - 561 ه. ق) از مشایخ صوفیه و مؤسس سلسله تصوف قادریه است. وی در شعر تخلص محیی را اختیار کرده بوده و دیوان شعرش به دیوان غوث اعظم معروف است. از خان و مان آواره ام از دست عشق از دست عشقسرگشته و بیچاره ام از دست عشق از دست عشق ای کاشکی بودی عدم تا بازرستی از عدممن سوزم از سر تا قدم از دست عشق از دست عشق پرورده کردم خان و مان سرگشته ام گرد جهانگشتم ضعیف و ناتوان از دست عشق از دست عشق هرنیمه شب از گلخنی تا روز سازم مسکنیچون گلخنی شد این دلم از دست عشق از دست عشقهر روز و شب دیوانه ای در گوشه ویرانه ای گویم به خود افسانه ای از دست عشق از دست عشق این سو و آن سو میخزم سودای خامی می پزمانگشت به دندان میگزم از دست عشق از دست عشق ای خواجه ما را چون شما صد فکر بُد در کارهاشد راست کار و بار ما از دست عشق از دست عشق با کس نگیرم الفتی از خلق دارم وحشتیجویم ز هر کس تهمتی از دست عشق از دست عشق محیی خدا را خوان و بس این غم مگو با هیچ کس برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |