یک حُسن ختام خانوادگی در «بند یخچال»این آخر هفته، خانوادگی و همراه پدر بزرگ و مادربزرگ به دربند رفتیم و تا بندیخچال دل به دل هم دادیم تا یک حسن ختام خانوادگی و جذاب برای پاییز داشته باشیم و خودمان هم کنار هم نفس تازه کنیم. - گروه زندگی- سمیه دهقان زاده: چند روزی است کوچکترهای خانواده ما از صبح تا شب، مهمان خانه هستند و آنلاین پای درس و مشق شان نشسته اند، من هم برخط کار کرده ام و گاهی اوقات برای خرید وسایل ضروری بیرون رفتیم و دربست در خانه بودیم. دربند و خانواده پایه ی من البته خوبی اش این بوده که پدربزرگ و مادربزرگ مهمان مان هستند و ما یک دل سیر آن ها را دیده و شنیده ایم. حالا آخر هفته است و دست زیر چانه فکر می کنم کجا برویم که هم خدا را خوش بیاید هم بنده های خدا که من و خانواده ام باشیم. پارک به خاطر آلودگی خیلی به کارمان نمی آید، مامان که تازه گردگیری خانه را تمام کرده، روی مبل کنار مادربزرگ می نشیند و می گوید: مادرجون، این دختر رو این جوری نبینید اینقدر ساکت نشسته یه گوشه. هر هفته برای ما برنامه می ریزه که یه جایی بریم، یه کاری انجام بدیم، آخر هفته مون به یاد موندنی باشه. البته اگه حال نداشته باشه هم ما خودمون براش نقشه می کشیم. مادربزرگ، شیرین و نخودی می خندد و رو به من می گوید: خب، حالا که ما مهمونتیم، ما رو کجا می بری؟ جواب می دهم، بریم کوه که نفس تازه کنیم و ب برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |