میرزا حسن رشدیه؛ راهی که باز کرد و دکان هایی که بست!«جهل مقدس علیه او قیام کردند و با شدید ترین وجه او را تهدید کردند ، اورا کتک زدند ، مدارس او را خراب کردند. تا آنجا که او را به انحراف و کفر متهم کردند»- محقق داماد - در گذشته ما هم مکتب خانه داشتیم و هم مدرسه ولی اصولا بعد از سقوط صفویه و شاید هم بعد از درگذشت شاه عباس، نهاد آموزش و پرورش ایران رو به زوال رفت. سنگ آخر را شاه سلطان حسین برداشت و کنار گذاشت. در این صد سالی که من نامش را دوران آشوب گذاشتم، نهادی به اسم آموزش و پرورش نیست. چیزهای کمی هست، در رستم التواریخ نحوه مکتب خانه های آن زمان را برایمان می گوید، یعنی باز آن نبوده که در بلخ بوده و هفت هزار دانش آموز داشته یا آن هایی نبوده که سعدی از آن تعریف می کند. یک چیز آشفته ای بوده است. حال سندی می خوانم از آیت اللهی که مرجع تقلید بوده یعنی ملا احمد نراقی که در مورد مدرسه های خودش می گوید: کسی که معرفت به اهل این زمان داشته باشد می داند که آداب تعلیم و تعلم مثل سایر اوصاف کمالیه مهجور؛ معلم و متعلم از ملاحظه شرایط دور؛ زمان و اهلش فاسد و بازار هدایت کاسب؛ نه نیت معلم خالص است و نه قصد متعلم. نه احترام استاد صحیح است و نه مقصور شاگرد؛ و از این جهت است که از هزار نفر یکی را رتبه کمال حاصل نمی شود و اکثر در جهل خود باقی می مانند با وجود اینکه بیشتر عمر خود را در مدارس به سر م برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |