روایت پاسداری که به دست کومله ها تکه تکه شدبه گزارش خبرگزاری فارس از اهواز، بعد از انقلاب هر گوشه کناری ضدانقلاب و منافقی مانند قارچ سر در می آورد. از خلق مسلمان حمیدیه و شادگان بگیر تاکوموله و دموکرات در کردستان. هرجا هم منافقی بود، صفرعلی را آنجا پیدا می کردی. با بلندشدن حزب کومله و دموکرات در کردستان در اهواز نماند با وجود مخالفت شدید خانواده با اولین گروه اعزامی از اهواز به فرماندهی جانباز محمدرضا بلالی که اسم گروه اعزامی نیز به اسم ایشان شناخته شد خود را به کردستان رساند. همان روزها، تازه برایش به خواستگاری رفته بودم اتاقی را برایش رنگ آمیزی کردم و درحال جارو کشیدن بودم که در چارچوب در اتاق دیدمش گفتم: صفرعلی قبل اینکه دیوارها دوباره باد کنن و خراب بشن دست زنت رو بگیر و بیار که این دیوارها عکسات رو خراب نکنن. خندید و گفت: تا این انقلاب را سروسامان نگیره سر و سامان نمیخوام. این را گفت و رفت. صدام شروع به بمباران کردن بیست و چهارمتری کرده بود. از پاوه تماس گرفت و گفت مراقب خودمان باشیم خبر عملیات همان شب را نیز داد و خداحافظی کردیم. فردا در عملیات، بچه های بلالی محاصره شدند، با استراتژی خاصی سه نفر از بچه ها یعنی صفرعلی و ابراهیم جمالی و چهارمحالی راه را برای عقب نشینی بچه ها باز کردند اما خودشان نتوانستند برگردند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |