امروز با سعدی : قصه به هر که می برم فایده ای نمی دهدشمع چنین نیامده ست از در هیچ مجلسی عادت بخت من نبود آن که تو یادم آورینقد چنین کم اوفتد خاصه به دست مفلسی صحبت از این شریف تر؟ صورت از این لطیف تر؟دامن از این نظیف تر؟ وصف تو چون کند کسی؟ خادمه سرای را گو در حجره بند کنتا به سر حضور ما ره نبرد مُوَسوِسی روز وصال دوستان دل نرود به بوستانیا به گلی نگه کند یا به جمال نرگسی گر بکشی کجا روم تن به قضا نهاده امسنگ جفای دوستان درد نمی کند بسی قصه به هر که می برم فایده ای نمی دهدمشکل درد عشق را حل نکند مهندسی این همه خار می خورد سعدی و بار می برد برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |