روایت همسرشهید مدافع امنیت از سوختن همسرش / پلیس می آِید که اعتراض به اغتشاش تبدیل نشود!این روزها سخت ترین و دردناک ترین تصویری که من دیدم آتش زدن مامور ناجا بود! تمام بدنم سست شده بود. یک لحظه همسرم آمد جلوی چشم هایم. راستش را بخواهید وقتی فیلم آتش گرفتن پلیس را دیدم باورم نمی شد واقعی باشد. - گروه زندگی؛ زینب نادعلی: شنیدن خبر آتش زدن پلیس به دست اغتشاشگران این روزها برای همه ما دردناک بود اما برای یک نفر زخم کهنه ای را تازه می کرد. زخمی که دوسال پیش برجانش نشسته است و هنوز دل سوخته اش آرام نشده!همسر شهید مدافع امنیت سروان پرویزکرم پور که سال 99 هنگام انجام ماموریت به دلیل آتش سوزی به شهادت رسید. به مناسبت هفته ناجا مهمان خانه این پلیس دلسوز شدیم. راحله موسوی همسر شهید، حلما 7 ساله و امیرعلی 13 ساله به استقبالم می آیند آقاپرویز هم با لبخندش از همان قاب های روی دیوار به من خوش آمد می گوید! عروسکی که برای حلما نشانی از بابا دارد! به محض اینکه می نشینم حلما می آید و با لحن شیرینی می پرسد: خاله دوست داری عروسک هایم را ببینی! لپش را می کشم و می گویم: حتما! لبخند می نشیند روی صورتش: پس بشین همین جا، همین حالا می آورم شان! بعد هم مثل فرفره می دود توی اتاقش و یکی یکی عروسک هایش را می آورد و می دهد دستم. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |