هم پیمان شدن مردم تبریز با خون شهید اوجاقی/ تقاص خون شهید را می گیریمخبرگزاری فارس از تبریز، درست چند خیابان آن طرف تر از جایی که به قلب دردانه اش خنجری تیز فرو کردند، ایستاده و خیره به تابوت جوانش اشک می ریزد. گاهی دست هایش را مشت می کند و بر سینه اش می زند؛مادر است دیگر، گاهی دلش کم می آورد. برادرش را از دور می بینم، حتی اگر نمی گفتند که برادرش است می توان از چهره اش فهمید که او تنها فرد این جمعیت استکه انگار رفیق کودکی اش را از دست داده است و در خیال خود به آن روزها پرت شده و دلش هم نمی خواهد تا به حال برگردد. ساعت 9:45 از دومین روز مهرماه، میدان شهدا عجیب به استقبال پاییز آمده است؛ در این پاییز خبری از برگ های زرد وخران نیست بلکه قرار است تا پیکر جوانی را تشییع کنند که خزان شد؛ رفته رفته بر جمعیت مراسم افزوده می شود، گویا جمعیتی به وسعت تبریز اینجاست. رفقای حسین به صف ایستاده اند، می گویند آخر تازه از کربلا آمده ایم، این رسمش نبود که نرسیده به تشییع جنازه رفیق مان بیاییم. با یکی از دوستان نزدیک حسین اوجاقی هم کلام می شوم، او می گوید. حسین را جلوی چشم های من زدند. حسین بغل خودمان جان داد. او ادامه می دهد: آن روز به حسین و یکی دیگر از دوستانمان به نام آقای مددی هم خنجر زدند که او الان در بیمارستان است و ریه هایش آسیب دیده است. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |