پادشاهی که کلم فروشی را به حکومت بر ایران ترجیح می دادرضاخان رفت به مدرسه ای مذهبی در قم، گفت جنبش جمهوری خواهی مُرده و خیال روحانیان را راحت کرد. در تهران رفت به دیدن مدرس در اتاق اجاره ای محقرش، - بارگاهی که خداوند در آن درویش را وسط متون دینی همه جا پخش و پلا و منقل زغال داغ برای چپقش حفظ کرده بود. تاریخ ایرانی نوشت: رضاخان با هنگ سوارهٔ پیروزمندش به استقبال او رفت و از بوشهر تا تهران مشایعتش کرد، اما این نمایش شکوه نظامی وزیر بیشتر برای مرعوب کردن شاه تدارک شده بود تا قوت قلب دادنش. همچنان که دولت هایی آمدند و رفتند، روابط میان این دو خراب تر و خراب تر شد و رضاخان تحقیرش را با حاضر شدن های به ندرتش در جلسات هیات دولت نشان می داد. آن زمان در اوت 1922 سر پرسی لورن گزارش داده بود که رضاخان به وضوح وضعیت امنیت ملی را بهتر کرده است. سیمیتقو فرار کرده بود به کردستان عراق و سوسیالیست های شورشی جنگل های حاشیهٔ خزر عقب نشسته بودند. رضاخان بسیاری از رقبای سابقش را از میدان به در کرده بود، از جمله قوام را که بعد از اتهام مشارکت در نقشه ای برای کشتن رضاخان گذاشته بودند مهاجرت کند و از ایران برود. لورن نوشت رضاخان بر خلاف شاه، مجلس و روحانی ها این دستاورد و دستاوردهای دیگری داشته. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |