فرجام ارتباط شیطانی!روزی که در گروه فامیلی یکی از شبکه های اجتماعی با پسر عمویم پیامک بازی می کردم، جملات عاشقانه و ابراز علاقه به یکدیگر بر پیام های معمولی غلبه کرد اما خیلی زود این ماجرا به دیدارهای پنهانی و رسوایی کشید تا جایی که. به گزارش خراسان، دختر 17 ساله که برای شکایت از پسرعمویش وارد کلانتری میرزاکوچک خان شده بود، در حالی که بیان می کرد اعتماد بی جا و حرف های عاشقانه مرا تا مرز رسوایی کشانده است به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: پدر و مادرم حدود 20 سال قبل از افغانستان به ایران مهاجرت کردند و من در مشهد به دنیا آمدم و نهمین فرزند خانواده هستم. پدرم نیز در زمینه تجارت کفش های زنانه فعالیت می کرد و درآمد خوبی داشت اگر چه پدر و مادرم بی سواد هستند و هیچ کدام تحصیل نکرده اند اما رفتارشان با یکدیگر سنجیده است و هیچ مشکل خانوادگی نداریم. در همین حال من هم ارتباط خوبی با هشت برادر و خواهر دیگرم داشتم و پدرم نیز تلاش می کرد تا خواسته های مرا برآورده کند. خلاصه کمبودی در زندگی احساس نمی کردم ولی علاقه ای هم به تحصیل نداشتم به همین دلیل در مقطع ابتدایی درس و مدرسه را رها کردم و اوقاتم را با خواهران و برادرانم می گذراندم. در این میان ارتباط بسیار نزدیک و صمیمی با برادر کوچکم داشتم به گونه ای که او را محرم اصرارم می دانستم و در هر فرصتی برایش برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |