جاده ی شط الفرات/ اینجا برای رسیدن به حسین (ع) اعدام می شدند!به گزارش خبرگزاری فارس از عراق؛ حنان سالمی: از مسجد سهله که حرکت کردم به روستای زَرگه رسیدم، روستایی که آخرِ آن یک دو راهی داشت: سمت راست، جاده ی شط الفرات و سمت چپ، جاده ی اصلی نجف_کربلا. ام علی را همان جا دیدم، زن سن وسال دار اما بلندبالایی که یک سبد، خرمای بِرحی را روی سرش گذاشته بود و دانه های عرق از میان شکاف های عمیقِ چروک های پیشانی اش روی شیله اش_روسری مشکی و خشن زنان عرب_ می چکید، کنارش روی زمین نشستم و شروع به نوشتن کردم: دوباره کوفه، دوباره حسین (ع)، دوباره رسیدن یا جا ماندن، انگار تاریخ برای ابد تکرار می شود، و هر بار با امتحانی دشوارتر؛ أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: ایمان آوردیم ، به حال خود رها می شوند و آزمایش نخواهند شد؟! نه هرگز، قبولی در امتحان خدا، گاهی سرهای بر دارِ هفتاد و دو مرد در عصر عاشورا را می طلبد و گاهی از پشت نخلستان های جاده ی شط الفرات تا محبوب را هراسان دویدن! ام علی قلم را از دستم را کشید و یک دانه خرما در دهانم گذاشت، شیرین بود و تب دار، درست مثل چای هل دار مادربزرگ در عصرهای تابستان اهواز؛ دفتر را بستم و غرق در نگاهش شدم، با محبت آغوش گشود: هله یما، هله ابزوار الحسین. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |