عاقبت تویوتای صفر «فاطمیون» در حوالی حلب +عکسبه گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، اگر چه زحمت برادر حاج حمید بناء از نویسندگان و پژوهشگران دفاع مقدس، برای تنظیم قرار دیدار و گفتگو با برادر دانیال فاطمی، - ابوحامد آمد بیمارستان. آنقدر ازش شرمنده بودم که نگو و نپرس. ما کلا دو ماشین در حلب داشتیم؛ یکی این لندکروز و دیگری یک چیپ که عقبش چهار نفر می نشستند. به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، اگر چه زحمت برادر حاج حمید بناء از نویسندگان و پژوهشگران دفاع مقدس، برای تنظیم قرار دیدار و گفتگو با برادر دانیال فاطمی، چند هفته طول کشید اما دو ساعتی که پای صحبت هایش نشستیم، به اندازه دو دقیقه برایمان گذشت. لحن گیرا و کلام گرم و متین این رزمنده فاطمیون، بیشتر از این که از خودش بگوید، بر روی تشریح واقعیت های نبرد در سوریه و سیره و سلوک شهدا متمرکز بود. قسمت چهارم و پایانی این گفتگو را نیز امروز بخوانید. قول یک گفتگوی دیگر با برادر دانیال فاطمی برای صحبت درباره شهدای فاطمیون و سیره شان را گرفته ایم. **: شما در این ده روز و در پادگان صدای انفجارات را می شنیدید؟ دانیال فاطمی: نه؛ این پادگان در نقطه ای بود که چند ارتفاع اطرافش قرارداشت و حتی صدای انفجارات هم به آنجا نمی رسید. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |