روایتی از شهید نشدن مهدی سلحشور!ما داریم می رویم برادرا! هر کی امشب با من بیاید، شهید می شود! کسی نبود؟! چهارـ پنج نفر بلند شدند و با حاج اصغر رفتند و همگی شهید شدند. - به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، گاهی در جبهه اتفاقاتی رخ می داد که چیزی شبیه پیشگویی بود، اما رزمندگان به آن توجهی نمی کردند؛ مانند آنچه که بر مهدی سلحشور از ذاکران عصمت و طهارت (ع) گذشته است. این اتفاق در عملیات بیت المقدس 2 اتفاق افتاده و در کتاب باغ حاج علی روایت شده است: تا حالا 2 بار اتفاق افتاده که آماده شهادت بودم! محسن درودی همیشه خوش خنده بود، اما این دفعه سرحال تر از همیشه گفت: من توی چند سالی که توفیق داشتم و جبهه بودم، تا حالا 2 بار اتفاق افتاده که آماده شهادت بودم. اولی اش عملیات کربلای4 بود، دومیش هم همین الانه! هیچ کاری روی زمین مانده ای ندارم. همه سفارشاتم رو هم کردم، آماده آماده ام! محسن دستی به شانه ام زد و گفت: الان خیلی بیشتر از کربلای4 آمادگی شهادت دارم! مهدی، نمی دانی چقدر سبک هستم و چه احساس خوبی دارم! دعا کن توی اولین سالگرد کربلای4 امام حسین من را هم بخرد! فقط یک مشکل کوچولو هست که اگه حل بشود، این دفعه رفتنی ام! با تعجب پرسیدم: چه مشکلی؟! گفت: من می گویم خدایا من را ببر، خدا می گوید برو بچه، تو لیاقت شهادت نداری! و بلند زد زیر خنده. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |