خرمشهر به روایت قاب دوربین «مجید»/ عکاسی از کارون زخمی تا تن پرگلوله خونین شهرخبرگزاری فارس-همدان؛ سولماز عنایتی: زورق خیالم از دریچه دوربین مجید مرادی آسه آسه سر از کارون و ساحل زخمی اش درآورد؛ از تلاطم های جنگ و غصب، از فتح و آزادی گاهی هم از بمباران شیمیایی و خرمشهر خالی از سکنه. از این گوشه شهر تا آن گوشه پل زدم و یک به یک درد جانکاه خرمشهر را دیدم؛ گهگداری هم از شلمچه و شط سر درآورم، دقایقی هم کربلای 4و 5 و کانال پرورش ماهی را با خود مرور کردم. یاد کشتی سوخته و حماسه های جزیره ام الرصاص را زنده کردم و سرفه های سوت دار و آوار غم را به او سپردم. راستش را بخواهید قصه های پرفراز و نشیب مجید و عکس های نفس گیرش نقطه اتصال امروز و دیروز این کهنه دیار شده، پیونددهنده شهدای کردستان و آزادسازی خرمشهر و والفجر با نسل بعد و بعد و بعدتر است. پایان جنگ، آغاز فصل دلتنگی/ سلاح دوربینش را آتش کرد جنگ تمام شده اما دل اناری اش طاقت دوری ندارد؛ کوله بار سفر و چفیه می بندد، گویی قرار عاشقی دارد و ساعت اذان کوک کرده بر سجاده سنگر و خاکریز؛ اما سنگر خالی، خاکریز بی اسلحه و بیمارستان های صحرایی سوت و کور درد دلش را گران می کند. زانو می شکند و بر تل خاک به جا مانده سجده شکر و دلتنگی فرو می آورد. لحظه ای یاد روزهای پرتلاطم جنگ او را با خود می برد و لحظه ای به سکوت برمی گرداند و دوباره این تکرار، گریبانش را می گیرد؛ یک روزی در و برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |