طلبه ای که روی خورشیدی ها آسمانی شد/ توروخدا! از روی من رد شوید، بچه ها دارند شهید می شوندخبرگزاری فارس-همدان؛ دست به قلم که شدم دردی جانکاه بندبند و خشت خشت بدنم را آزرد؛ قلم دشنه شد و چرخید، زخم از پی زخم آمد. بی محابا پنجه در پنجه درد کشیدم و سوختم اما دم برنیاوردم، ترک خوردم، خرد و خاکشیر شدم ولی آه نکشیدم. چه سراب دردی بی آه و واویلا آوار شد بر کالبدم؛ خیال اروند و لباس غواصی و موانع خورشیدی در رگ و پی ام ریشه دواند و قد چشم برهم زدنی شدم غواص طلبه گردان جعفر طیار. کربلای 4 دی ماه 65، سیلی محکم نی زارها بر صورت گلین غواص ها، آب های خروشان و شنای هزار متر از عرض اروند و حالا باتلاق و سیم خاردار و مانع خورشیدی بساط حماسه چیده بودند. سیم خاردارهای حلقوی و موانع خورشیدی حرکت گردان غواصی جعفر طیار را کند می کرد و به دشمن فرصت می داد تک به تک غواصان را بزند؛ رگبار پشت رگبار و ناله بی امان بچه ها فتح الباب شهادت شد برای رضا عمادی یعنی همان طلبه غواص. دلش را به آب های اروند گره زد و خودش را روی خورشیدی های چسبیده به کانال انداخت و قسم معروف عملیات کربلای 4 را زمزمه کرد و به دیگر غواصان گفت به حضرت زهرا(س) قسمتان می دهم از روی من عبور کنید بچه ها دارند یکی یکی شهید می شوند ؛ غواصان با هول و واهمه یکی یکی از روی پیکر رضای مجروح عبور کردند و صدای شکستن و خرد شدن استخوان همرزمشان را شنیدن تنها صدای آن ثانیه ها تق تق شکستن بند بن برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |