جهادگری که دستان چاک چاکش علامتی بود از جاده و پل و راهجهاد از پر قنداق با حاج عباس بود، او در مکتب جهاد و جهادگران ساخته شد و به بالندگی رسید، راه و سنگر و خاکریز بنا می کرد و انگار خشت خشت تنش عجین بود با سازندگی و دستان چاک چاکش علامتی از جاده و پل و راه؛ - خبرگزاری فارس-همدان؛ کوه های ایستاده و تپه های ماهوری شمالغرب ایران با نشانه قدم هایش مزین شده؛ مناطق صعب العبوری که در جوار شعله های برافروخته جنگ به پل و جاده بدل می شد و مرتفع ترین نقطه جهادش نام می گرفت. راه و سنگر و خاکریز بنا می کرد و انگار خشت خشت تنش عجین بود با سازندگی و دستان چاک چاکش علامتی از جاده و پل و راه؛ سردشت، بانه، بوالفتح، نوری، آلوت، چمپاره و ارتفاعات سر به فلک کشیده گردنه خان و بوالحسن کردستان را زیر پا می گذاشت و جهاد از پی جهاد می کرد. جهادگر بود دیگر، آن سال ها قرعه فال در ارتفاعات روستای بوالحسن به نامش افتاده بود، پیش تر هم در دشت ذهاب، گیلانغرب و قصرشیرین خدمت می کرد و قبل تر از آن وقتی زنگ خطر جنگ به صدا درآمد راهی شلمچه و جزایر مجنون شده بود. زبانزد بود و کاربلد، در عنفوان جوانی ستاد پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی همدان را تشکیل داد و به عنوان مسئول این تشکیلات نوپا وارد میدان نبرد با دشمنان ایران شد؛ جانفشانی می کرد و از دقیقه ای برای خدمت نمی گذشت؛ عملیات پشت عملیات حماسه خلق می کرد و نامش ر برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |