خاطرات رمضانی یک اسیر 13 سالهتا قبل از این هم ماه رمضان ها با تمام غرزدن های مادر، یک خط درمیان روزه می گرفتم. عاشق حال و هوای افطار بودم. روزه که نمی گرفتم به خوبی می فهمیدم حس افطار امشب با افطار شبی که روزه بودم، - زمین تا آسمان فرق می کند. مادر که می دید روزه می بَرَدَم و تمام توانم را می گیرد، سحر بیدارم نمی کرد. به گزارش ایسنا، کتاب سرباز کوچک امام (ره) ، خاطرات آزاده 13 ساله مهدی طحانیان است که به همت فاطمه دوست کامی به نگارش درآمد و توسط انتشارات پیام آزادگان وارد بازار نشر شد. در صفحات 264 تا 271 این کتاب، خاطراتی از ماه مبارک رمضان و اولین ماه رمضان و عید فطر در اسارت از زبان این آزاده روایت شده که خواندن آن خالی از لطف نیست. ماه رمضان سال 61 از راه رسیده بود. هنوز به سن تکلیف نرسیده بودم، اما دلم می خواست مثل بقیه روزه بگیرم. بچه ها می گفتند، آخر مگر کسی مجبورت کرده؟ روزه که بهت واجب نیست، چرا خودت را دردسر می دهی؟ گوشم بدهکار این حرف ها نبود. تا قبل از این هم ماه رمضان ها با تمام غرزدن های مادر، یک خط درمیان روزه می گرفتم. عاشق حال و هوای افطار بودم. روزه که نمی گرفتم به خوبی می فهمیدم حس افطار امشب با افطار شبی که روزه بودم، زمین تا آسمان فرق می کند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |