برای برادرم سید محسن شفیعیبه گزارش تابناک به نقل از پایگاه خبری جماران: چند ساعت است مهمان خاک شده ای تو؟ عجب! توحالا حالا ها فصل درخشیدنت بود. خاک را با تو چه کار؟بنا بود امشب در ساعت تحویل سال در کنار تربت شهدای شهرت اهواز مراسم داشته باشی و با مردم سخن بگویی. می بینی دست تقدیر چه کار ها که نمی کند؟کمتر پس از شهادت برادرم حاج قاسم در مرگ کسی گریسته ام، اما امروز در آخرین ساعات پایانی سال و قرن چشمهایم در مرثیه تو بارانی شد. بگمانم این اشک حالاحالا مهمان دیدگان من خواهد بود. تردید ندارم شوق آن طرفی ها تورا بسمت خودکشید و بی اختیار برد. والا حالا چه وقت پر کشیدن تو بود. از افسوس های من یکی این خواهد بود که نتوانستم در بدرقه ات به آخرت به اهواز بیایم و با تو باشم هرچند امروز دل بی تاب و شکسته و بار ها ترک خورده ام پیش تو در اهواز بود لحظه به لحظه که نه آن به. آنچه تشییعی همشهری های من و تو در اهواز از تو کردند تا مرقد علی بن مهزیار اهوازی؛ و حق تو مگر جز این تشییع بشکوه و باشکوه بود. خوشابه حال خاک علی بن مهزیار و اهواز که تو را تنگ در آغوش کشید. راستش به خاک اهواز غبطه می خورم. آخر یک خاک و این همه گوهر؟ و حالا هم که در شاهواری، چون تو سید محسن شفیعی را از آن خود کرد. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |