شهیدی که برای خدا سوغاتی برد/ دوست ندارم حتی یک وجب از این خاک مقدس را اشغال کنمشهیدی که برای خدا سوغاتی برد، پرنده ای که به پرواز همسایگی خورشید عادت کرده است، هرگز با خاک خو نمی گیرد و در قفس نمی گنجد. شهید علی تجلایی نیز به زیستن در فضایی روحانی جبهه ها خود گرفته بود. - خبرگزاری فارس- وحید زینالی: به جای زندگینامه می توان این گونه هم آغاز کرد، از شهیدی که حماسه آفرید و ماندگار تاریخ شد، شگفت مردی از تبار جنگ و جنون و جراحت، از تیره تکبیر و تیغ از نسل نسیم و نور و گل، که قلم در تحیریر نامش برخود می شکافد، علی تجلایی ، یلی که روح رضوانی اش در تنگنای خاک نگنجید و راستی حکایت چنان کیمیا مردی چگونه در قالب الفاظ عالم ماده خواهد گنجید. چگونه از او سخن گویی، به رسم معهود، که به سال 1338 در تبریز چشم به جهان گشود و نوجوانی اش با نهضت و نور امام قبیله گل سرخ گره خورد. دل در گروه شهادت سپرد. در بیست سالگی با اشراق و عمیق درآمیخت و به سلسله سبزپوشان سیاه پیوست. عطر آسمانی اش کوه های کردستان را از هوش برد. آفتابی شد و در افغانستان درخشید. پرچمی شد و در سوسنگرد به اهتزاز درآمد و آن هنگام که تانک های متجاوز بر نعش پاسداران می گذشتند بر یارانش نهیب زد، بیایید امشب بهشت را بخریم! سردار حماسه های فتح المبین ، بیت المقدس ، رمضان، والفجر، خیبر و . برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |