خانه ای نقلی با هزار و یک اتفاق خوب/ روایت زندگی یک روحانی همه فن حریفبه گزارش خبرگزاری فارس از جهرم، آوازه اش را شنیده بودم؛ به نظرم رسید زندگی اش، ارزش تبدیل شدن به یک گزارش خوب و آموزنده را داشته باشد. چند بار قصد دیدنش را داشتم اما کرونای لعنتی اجازه نداد به سراغش بروم تا اینکه صبح یک روز جمعه فرصت را غنیمت شمرده و راهی روستا شدم؛ رشید آباد اگرچه فاصله زیادی از مرکز شهر ندارد؛ البته بهتر است بگویم اصلا فاصله ای با شهر ندارد اما روستای محروم و کم برخورداری بوده و برخی زیرساخت هایش همین چند سال پیش تکمیل شده است. خانه اش در انتهای کوچه ای قرار داشت که به تپه ای زیبا منتهی می شد؛ بچه ها در کوچه مشغول بازی بودند و چند نفری از همسایه ها هم دور هم گرد آمده و خوش و بش می کردند. زنگ خانه را که زدم چند دقیقه ای طول کشید تا حاج آقا در را باز کرد؛ انگار سرش شلوغ یا مشغول کاری بود. یا الله گفتم و وارد خانه شدم؛ یک خانه نقلی اما با صفا و منحصر به فرد! زنگ خانه را که زدم چند دقیقه ای طول کشید تا حاج آقا در را باز کرد؛ انگار سرش شلوغ یا مشغول کاری بود. یا الله گفتم و وارد خانه شدم؛ یک خانه نقلی اما با صفا و منحصر به فرد! منحصر به فرد از آن جهت که هم خانه بود هم مرکز مشاوره؛ هم تاب و سرسره داشت و هم گله ای از بز و گوسفند و پرندگانی همچون مرغ و خروس و مرغابی و حتی ماهی! در کنار هم زندگی می کردند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |