رونق بازار خرید و فروش موی سرموی انسان، کالای ممنوعه ای که بی دردسر از شهری به شهر دیگر فرستاده می شود و در نهایت سر از قاره های دیگر درمی آورد. - به گزارش ایسنا، شهروندآنلاین نوشت: پاتوق شان منوچهری و بازار سلطانی بود؛ حلق آویزشده از سقف ها. بی جرم جان شان را سپرده بودند به تیزی لَبه قیچی ها. بی جان و مات با کِش های رنگی دسته شده بودند برای زینت مغازه ها. دسته ای رنگ سیاهی شب به خود گرفته بود. در میانه سیاهی های معلق وسط زمین و هوا دسته ای به زردی خورشید می ماند. سرخ ها، زیتونی ها، شرابی ها و خرمایی ها هم بودند در حسرت دستی که به نوازش شان برود. دسته ها مرتب و باوقار روی دیوارها، سقف ها و ویترین ها چیده شده بودند برای دلربایی. فرقی نمی کرد خرمایی باشند یا طلایی یا حتی مشکی پرکلاغی همه چشم انتظار دستی بودند که تکانی به جان کِرخت آویزان شان بزند. شاید هم دستی می پسندیدشان و سرنوشت شان با دسته ای اسکناس جایی دورتر از پاتوق شان رقم می خورد. سرنوشتی که آنها را از میانمار راهی کارگاه های چین کرده بود و حالا در سوله های اطراف تهران زیر کولرها منتظر دسته شدن بودند. دسته ای چیده شده از سر دختر یا زن میانماری بود و شاخه ای دیگر در میانه اش الیاف های نانو می دید. روزگاری موها از کارگاه های چین به کسب وکار گریمورها رونق می دادند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |