روایتی از اسرای قطع نخاع اردوگاه عنبرشرایط سخت اسارت موجب شد که بعضی از بچه ها به زخم بسترهای دردناکی دچار شوند یکی از دوستانی که زخم بسترهایی عمیق و بدخیمی داشت حاج حسینعلی صبوری بود که زخم بسترهایش تا بعد از آزادی همچنان باقی ماند و نهایتا در اثر عوارض همین زخم ها و آسیب های جسمی دیگر ناشی . - این ظرف ها گاه قوطی خالی رب گوجه یا روغن بود که دکتر مجید آنها را از دوستانی که در آشپزخانه کار می کردند برای استفاده ما می گرفت. ما اغلب اوقات برای اینکه تشک هایمان خیس و نجس نشود باید روی شکم می خوابیدیم تا هم ادرارمان داخل این قوطی ها تخلیه شود و هم کمتر دچار زخم بستر شویم و در همین حالت هم غذا می خوردیم و نماز می خواندیم. وضعیت ما برای دکتر مجید که با لحن شیرینش فضای سخت اسارت را تلطیف می کرد چیزی شبیه وضعیت کروکودیل ها را تداعی کرده بود، بخاطر همین وقتی می خواست ما را بصورت جمعی مورد خطاب قرار دهد می گفت: سوسمارها . و وقتی هم که با گویش ملیح آذری می خواست به کادر درمان مطلبی را در مورد ما بگوید می گفت اوشاخ لارون. یعنی بچه ها و براستی دکتر مجید برای ما پدری مهربان بود. شرایط سخت اسارت موجب شد که بعضی از بچه ها به زخم بسترهای دردناکی دچار شوند یکی از دوستانی که زخم بسترهایی عمیق و بدخیمی داشت حاج حسینعلی صبوری بود که زخم بسترهایش تا بعد از آزادی همچنان باقی ماند و نهای برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |