گریز به سوی خویشتنزن سپید پوش و زن سیاه پوش، یکدیگر را در آغوش می کشند. این تصویری از یک مصالحه پس از مجادله نیست، چرا که این دو هیچ گاه دو زن نبوده اند، آن ها سویه های از هم دورمانده شخصیت زنی بوده اند که در آخرین صحنه از نمایشِ «مرثیه ای بر بهارنارنج های پلاسیده»، - ایسنا/اصفهان زن سپید پوش و زن سیاه پوش، یکدیگر را در آغوش می کشند. این تصویری از یک مصالحه پس از مجادله نیست، چرا که این دو هیچ گاه دو زن نبوده اند، آن ها سویه های از هم دورمانده شخصیت زنی بوده اند که در آخرین صحنه از نمایشِ مرثیه ای بر بهارنارنج های پلاسیده ، سرانجام بر این دوگانگی فائق آمده و با هم یکی می شوند. سیاه با سفید در می آمیزد و تصویری به یاد ماندنی از صلح درونی یک زن، بر صحنه نمایش نقش می بندد. این صلح به رنگ سپید نیست، از سیاهی و سپیدی توأمان برآمده، به رنگ خاکستری است. به نظر می رسد امضای قادر طباطبایی، نویسنده و کارگردان این نمایش که برداشتی آزاد از شاهکار فدریکو گارسیا لورکا عروسی خون است، همین پرداخت ویژه او به شخصیت عروس باشد که بر متن اصلی لورکا، حقیقتا خوب نشسته است؛ زنی که سرانجام پس از جدال های بسیار، میان آنچه می خواهد و آنچه باید بخواهد، آن چه واقعا بر او گذشته است و آنچه جامعه می خواهد تا بر او بگذرد، راهِ سختِ خود بودن را برمی گزیند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |