زنده کن ما را محمدبد کردیم، به خودمان خیلی بد کردیم؛ محمّد(ص) دوست نداشت دنیا ما را اینطور ببیند، ای کاش دوباره نسیم قدم هایش از کنار گورهایمان میگذشت و زنده مان میکرد. - به گزارش خبرگزاری فارس، حنان سالمی در یادداشتی نوشت: هنوز اکسیژن دنیا توی پره های بینی مان نخزیده بود که پدرانمان، همان مردانی که خونشان در رگ هایمان پوست ترکانده بود، ذره های خاک را با زور توی گلویمان چپاندند تا از رسوبش خفه شویم و در عجیب ترین سفری که امتدادش از آسمان تا رحم مادر و بعدها چنگ های وحشیانه پدر بود دوباره به آسمان بازگردیم، اما اینبار پیچیده در رنج عظیم مرگی از جنس زنده به گوری، که تحملش ما را مستحق لبخند خدا می کرد! ولی ما چه کردیم؟ تقلا! چون دوست داشتیم زندگی کنیم، مثل نطفه های پسری که از پدرانمان در رحم زمین به یادگار می ماند؛ اما ما زنده به گورها، مفهومی نداشتیم جز وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَیٰ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کَظِیمٌ میدانید چه میشد؟ پدرانمان را آنگاه که به تولد ما بشارت می دادند را می فهمید؟ چهره شان از شدت خشم سیاه می شد و وجودشان در اندوهی مخوف می پیچید و از شرم این بشارت، سر به کوه و بیابان های مکه میگذاشتند: با این ننگی که بر دامانمان نشسته چه کنیم؟ نگاهش داریم یا در خاکش بیفکنیم؟ و ما هر روز به جای آغوش مادر، در خاک ه برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |