فرمانده ای که از زمان جنگ تحمیلی پی شهادت بوددر هفته ناجا، پای صحبت دختر بزرگ شهید امیرسرتیپ اکبر نجفی نشسته ایم که از فعالیت های پدر در سال های شروع جنگ تحمیلی ما را مهمان روایت هایش می کند تا روز شهادت در 14 آذر سال 1375. - ؛ گروه مجله _ مرضیه کیان: از همان خردسالی با استرس خو گرفته بودیم. پدرم هر صبح که از خانه بیرون می زد، دلمان هزار راه می رفت تا به خانه برگردد. راستش خودمان را برای شهادتشان آماده کرده بودیم. سوده نجفی، دختر بزرگ شهید امیرسرتیپ اکبر نجفی که هنگام شهادت پدر 18 سال داشت و دانشجوی دانشگاه اراک بود، منجنیق خاطرات را پرت می کند به سال های اوایل جنگ و از آن روزها روایت می کند: وقتی جنگ شروع شد فقط دو سال داشتم. شغل پدر و ماموریت هایی که داشت ایجاب می کرد هر چند سال را در یکی از شهرهای ایران بگذرانیم. همین بود که همیشه آماده عزیمت از شهری به شهر دیگر بودیم؛ از خوزستان و سیستان و بلوچستان گرفته تا تهران و استان مرکزی و کرمانشاه که شهر و دیار پدری مان بود. سال 1359 که جنگ شروع شد در خوزستان سکونت داشتیم. پدرم از زمان قبل انقلاب افسر ژاندارمری بود و با شروع جنگ تحمیلی در جبهه آبادان و ماهدشت حضور پیدا کرد، اما همین که چند سالی از جنگ گذشت او را به سیستان و بلوچستان منتقل کردند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |