مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
یکشنبه، 18 مهر 1400 ساعت 10:252021-10-10فرهنگي

گشتی در خاطرات «من زینب تو هستم»


کیفم را برداشتم و بدو بدو و از پله ها پایین رفتم.

درست به موقع رسیدم، سعیدم را جلوی چشمم بیرون آوردند.

حس عجیب در من شعله کشید.

شدم همان خواهری که آرزو داشت توی عروسی برادرش شادی کند.

- کیفم را برداشتم و بدو بدو و از پله ها پایین رفتم.

درست به موقع رسیدم، سعیدم را جلوی چشمم بیرون آوردند.

حس عجیب در من شعله کشید.

شدم همان خواهری که آرزو داشت توی عروسی برادرش شادی کند.

دست و پایم می لرزید.

با عجله نقل ها را از کیفم درآوردم.

به گزارش ایسنا، کتاب من زینب تو هستم ، پنجمین کتاب از مجموعه کتب خاطرات شفاهی انتشارات 27 بعثت به شمار می آید.

این اثر روایت خواهر شهید سعید نامدار فرزانه اقدم از دوران دفاع مقدس است.

شهید سعید نامدار در عملیات زین العابدین(ع) ، منطقه سومار – مندلی به فیض شهادت نائل شد.

در بخشی از کتاب می خوانیم: کیفم را برداشتم و بدو بدو و از پله ها پایین رفتم.

درست به موقع رسیدم، سعیدم را جلوی چشمم بیرون آوردند.

حس عجیب در من شعله کشید.

شدم همان خواهری که آرزو داشت توی عروسی برادرش شادی کند.

دست و پایم می لرزید.

با عجله نقل ها را از کیفم درآوردم.

سعید را هم دیدم، خودِ خودش بود، همان طور شاخ شمشاد، ماه داماد و رعنا.

تصدقش رفتم.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

گشتی در خاطرات «من زینب تو هستم»

گشتی در خاطرات «من زینب تو هستم»