درباره پسر 15 ساله، فرشته نجات ایذه«علی بی محابا خود را به خانه همسایه می رساند. وقتی دستپاچگی زن همسایه را می بیند و پیرزنی را که در آتش در حال سوختن بود، به سرعت گاز پیک نیکی را برمی دارد. - علی بی محابا خود را به خانه همسایه می رساند. وقتی دستپاچگی زن همسایه را می بیند و پیرزنی را که در آتش در حال سوختن بود، به سرعت گاز پیک نیکی را برمی دارد. گاز پیک نیکی را با خود به خانه خاله می برد تا از بالکن به بیرون بیندازد اما بالکن خانه حفاظ داشت و گاز پیک نیکی رد نشد. موج گاز و شعله علی را می گیرد. او می سوزد؛ خیلی فجیع و زیاد. پسرخاله و دخترخاله علی که وحشت کرده بودند سعی می کنند آتش را خاموش کنند اما خیلی مثمرثمر نبود تا این که همسایه ها باخبر می شوند. به گزارش ایسنا، روزنامه شهروند نوشت: شد منجی. سوخت تا مادر و دختر نسوزند. در آن مهلکه آتش بی امان، تن به شعله ها زد. شد فرشته نجات خانه همسایه. شش روز از آن روز آتشین آپارتمان شماره 67 منطقه چهارراه هلال احمر ایذه می گذرد؛ از همان روزی که علی شد مهمان خانه خاله. علی 15 ساله ای که آن غروب جهنمی فقط به نجات فکر کرد. با صدای فریاد زنان خانه همسایه به میانه آتش رفت؛ آتشی که هر لحظه دامنه اش فزونی می گرفت. زن همسایه از ترس بی حرکت مانده بود؛ هر چند که آتش بر صورت و دستانش حمله ور شده بود اما موج سوزان آتش درصدد بود تا مادر 80 ساله را هم برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |