با اسماعیل فصیح در کوچه های اهواز و «زمستان 62»از کتابی حرف می زد به نام «زمستان 62». پیدا کردنش کمی سخت بود اما بالاخره در کتابخانه یکی از اقوام، بین کتاب هایی که گوشه ای رها شده بودند و هیچ سنخیتی با صاحب موروثی اش نداشتند، - از کتابی حرف می زد به نام زمستان 62 . پیدا کردنش کمی سخت بود اما بالاخره در کتابخانه یکی از اقوام، بین کتاب هایی که گوشه ای رها شده بودند و هیچ سنخیتی با صاحب موروثی اش نداشتند، پیدایش کردم. هنوز دارمش با جلد گالینگور مشکی که فقط روی جلدش نوشته شده: اسماعیل فصیح/ زمستان 62. به گزارش ایسنا، محسن بوالحسنی، روزنامه نگار، در یادداشتی در روزنامه ایران درباره اسماعیل فصیح و رمان زمستان 62 نوشته است: من نمی دانم اوقات مردگان چگونه می گذرد اما همیشه خیالاتی درباره شان داشته ام یا همیشه جاهایی رفته ام که آنها روزی از آنجا گذشته اند یا تنها، یا همراه کسانی از کسان شان که دوست شان داشته اند. من نمی دانم اوقات مردگان چگونه می گذرد اما به این اوقات بسیار فکر می کنم و این فکر کردن ها را از دوران جنگ با خودم به آینده و امروز آورده ام. یکی از شخصیت هایی که من در جهان مردگان همیشه پی اش را می گیرم و دوست دارم سر از رفت وآمدهایش دربیاورم، اسماعیل فصیح است. بگذارید کمی به عقب برگردیم و سر از کار و زندگی این آقای فصیح دربیاوریم و اول بفهمیم که بود و چه کرد. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |