گلگشتی بر راسته بازارهای 400 ساله همدان/ از «زغالی ها» تا «نخودبریزها»تعریف از راسته بازارهای 400 ساله همدان داغ داغ است، وقتی سوار بر مرکب زمان راهی آنجا می شوی، بازگشت به زمان حال کمی دشوار می شود، درست زمانی که قدم در راسته «زغالی ها» و «حلبی سازها» می گذاری و سیر می کنی در «نخودبریزها»، - خبرگزاری فارس-همدان، سولماز عنایتی؛ خبری از هرم گرما و تیغ تیز آفتاب نیست، خنکای دلچسبی صورتم را نوازش می دهد و هیاهوی دلفریبی نگاهم را با خود می برد و هراز گاهی با تُوکه آمدن نوک کفش هایم بر سنگفرش های قدیمی و نیمه شکسته به خود می آیم و از کوچه و پس کوچه های تودرتو و راسته های طولانی و ممتد به خامه فروشان می رسم. یک راست می روم سراغ بقالی کوچک و ساده برادران محبیان . هنوز پای در درانه بقالی نگذاشته بودم که عطر در هم آمیخته صابون مراغه و پودر دریا هوش از سرم برد و با گذر چند لحظه از ثانیه های پرالتهاب سوار بر مرکب زمان به دوران کودکی و بقالی آقاجون(پدربزرگ پدری) شتافتم. چشم می چرخانم و کارتن کام و آدامس های شبیه به مارک خروس نشان و تیغ تیز را بالای پیشخوان کوچک و مجهز به ترازوی سنگی و چرتکه نشانه می روم و کودکی خود را در همین کنج دنج قدیمی می جویم که حاجی محبیان با موی سپید و ابروان یکی در میان سیاه و سپید و صدالبته روی گشاده گفت بفرمایید! در تونل زمان بین گذشته و حال مانده بودم که با صدای دوباره حاجی گفتم؛ خب برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |