خاطره «اکبری دیزگاه» از رحلت امام خمینی (ره)/ «مرگِ پدر» را نمی فهمیدیمابراهیم اکبری دیزگاه خاطره ای از روز ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بیان کرد و نوشت: ما بچه بودیم «مرگِ پدر» را نمی فهمیدیم. ما کودک بودیم فقدانِ پدر را نمی فهمیدیم. - به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، ابراهیم اکبری دیزگاه از نویسندگان کشورمان همزمان با نیمه خرداد و سالروز رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران خاطره ای را از روز درگذشت امام خمینی (ره) در صفحه مجازی خود منتشر کرد. صبحِ چهاردهم خُرداد را به ور می رفت که موجِ رَشت را پیدا کند که خبر را شنید. آهی کشید و از مادربزرگ پیراهنِ سیاه خواست. مادربزرگ انگار از قبل بو برده بود. با استفهامِ تأییدی پرسید آقای خمینی فوت کرد؟ پدربزرگ بدون اینکه جواب دهد. صدایِ رادیو را به طرزِ حیرت آوری برد بالا. انگار می خواست هر صدایی را غیر از صدایِ وفاتِ پدر را خفه کند. مادربزرگ دو دستش را گذاشت روی گوش هاش و گفت مگر دیوانه شدی مرد؟ رفت دنبالِ رخت سیاه. چند دقیقه بعد خواهرم طیبه از بیرون آمد و با هولِ آمیخته به خوشحالی گفت. همه مدرسه ها یک هفته تعطیل شدند. ما مرگ را نمی فهمیدیم. از تعطیلیِ درس و امتحانات خوشحال بودیم. چون می خواستیم برویم سیاچادر پیش مادرم که دوماهی بود ندیده بودیمش. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |