نامه ها گاهی شعر مطلق اندنامه های مکتوبی تل انبار شده اند که هنوز بعد از هزار سال بوی جان و جسمیت راقم خود را دارند. نامه هایی که دیگر رسماً تبدیل به آثار هنری شده اند. - آن قلم اندازهای محشر شاملو خطاب به آیدای نجات بخش اش. آن نامه شهریار به ثریا و برعکس. به گزارش ایسنا، ابراهیم افشار، روزنامه نگار، در روایت تک نگارانه ای در روزنامه ایران نوشت: آن صندوق های زرد پستی و آن پستچی های کلاه کپی پوش، زندگی نسل های بسیاری را شاعرانه، مهتابی و مرگ آلود کرده بودند. آن صندوق های زرد فلزی تقدیس یافته و آن نستعلیق های پر از منحنی های چشم نواز. نامه هایی که بوی تن آدم ها را می داد. حالا دیگر با کشف یک خط واحد جهانی - نازنین 12 در پهنه کیبوردها و تایپ ها، بوی انگشت ها و نامه ها و قلم ها و نستعلیق ها و پستچی های مهربان از یادمان رفته اند. نامه های بی دروغی که گاهی مانیفست ما بودند. آن لذت بدوی پر از آدرنالین و مات ماندگی، چه زود به این تایپ شدگی های فیک و لامصب باخت. دیگر از سرانگشتان آدمی برای نوشتن نامه ای اشک چکه نمی کند. انگشت های بی رگ زندگی نرمال ماشینی که تبدیل به پدیدآورندگان مکانیکی اس ام اس های بی مسئولیتی و ملنگی شده اند و هیچ خونی در رگ های آبی شان پیدا نیست. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |