خاک را به هنر کیمیا می کنند / دهکده هنر کوزه گری ایراناینجا کارگاه کوزه گری است. جایی که ناخودآگاه یاد آن رباعی عارفانه و پر رمز و راز و معروف خیام نیشابوری می افتی که: در کارگه کوزه گری رفتم دوش دیدم دو هزار کوزه، گویا و خموش ناگاه یکی کوزه برآورد خروش کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش شعری کوتاه که حاوی معانی عمیق و راوی اسرار عظیم آفرینش است. فانی بودن دنیا به عینه به تصویر کشیده می شود و چرخ های دوار آن، قدرت خالق جهان را دیگر بار پیش رخ تماشاگران متذکر می شود. اینجا کوزه کنان است، مهد هنر و خلاقیت و کارآفرینی آذربایجان. جایی که در آن دل در گرو عشق می نهند و بی ادعا، گلستانی از گل و ریحان و سنبل به عرصه هنر هدیه می کنند. از خاک بی ارزش و آب جاری و روان، زلال حقیقت را به منظر چشم هر ناظری میهمان می کنند و از گردش چرخ کوزه گری چرخ گردون را به بازی می گیرند تا از میان این چرخ و خاک و آب، نانی به کف آرند و به غفلت نخورند. اینجا سرزمین هنر کوزه گری است، کوزه گرانی که دست در دست، آب در خاک، پای در چرخ و چشم در کوره، کوزه ها می سازند و اسباب هنرورزی فراهم! علاقه و ناگفته های دل خویش را همچون نقاش بر روی خاک و گِل پیاده می کنند. احساسات پاک و خالصانه خویش را نه با قلم بر روی لوح و دفتر که بر روی گِل می نویسند، نوشته ای ماندگار و آنگاه نقش ها و رنگ ها می زنند این مصنوعات خاکی و گلی را و چنان ذوق برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |