مردی از قبیله خیبری ها/ شهیدی که برای خدا سوغاتی بردشهیدی که برای خدا سوغاتی برد، پرنده ای که به پرواز همسایگی خورشید عادت کرده است، هرگز با خاک خو نمی گیرد و در قفس نمی گنجد. شهید علی تجلایی نیز به زیستن در فضای روحانی جبهه ها خود گرفته بود. - خبرگزاری فارس - مریم عباسی و وحید زینالی: به جای زندگینامه می توان این گونه هم آغاز کرد، از شهیدی که بیت المقدس ، رمضان، والفجر، خیبر و . فرمانده گردان ، جانشین تیپ و مسئول طرح عملیات قرارگاه خاتم. پیش از عملیات پدر . یک بردار بسیجی وارد سنگر شد، من از واحد تعاون آمده ام، هر کس کارت و پلاک ندارد بگویید تا برایش صادر کنیم. گفت: من ندارم! نام؟ علی شهرت؟ تجلایی . سمت؟ تک تیرانداز. 25 اسفند 1363 ستاره گمنام بدر،در ظرق دجله به خورشید می رسد، فنا اندر فنا. حتی پیکرش نیز باز نمی آید. *کجایی حنظله، یا غسیل الملائکه. در کجایی زمان می زیست شهیدی که شب ها دیر هنگام به خانه می آمد. می گفت: در کوچه طاقت دیدن فرزندان شهدا را ندارم . مبادا احساس یتیمی بکنند. شهیدی که گریه او را در شهادت برادرش ، مهدی ندیدند اما به مظلومیت فلسطین، افغانستان، کشمیر و . آشکارا می گریست. شهید را به آفتاب تشبیه می کنند چگونه می توان چشم بر چهره آفتاب دوخت و به قدر خواهش نظاره اش کرد، فقط نگاهی می توان کرد و بس و در یک نگاه از آفتاب چه می توان گفت، آنچه در بالا در قالب عبارات برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |