رقص نیلوفر در مرداب/سرگذشت بانویی که پس از 9 سال خماری مهندس و کارآفرین شدهنوز درک جامعه از افرادی مثل من به حدی نرسیده است که با آغوش باز پذیرایمان باشد و من هم هنوز به آن اندازه قوی نشده ام که با این نگاه های تحقیرآمیز و برچسب های منفی که زده می شود کنار بیایم . این ها را زن میانسالی می گوید مدتی در دوران جوانی اش در دامان اعتیاد گرفتار شده بود، ولی حالا به گفته خودش، پاک است. در یک روز سرد زمستانی که خیابان های تبریز با دانه های برف سفید پوش شده، با او در دفتر کارش قرار می گذاریم تا از دوران سخت اعتیادش بگوید. دفترشان در زیرزمین یکی از خیابان های قدیمی تبریز قرار دارد؛ دفتر شیکی نیست ولی می توان امید و زندگی را از چهار دیواری آن احساس کرد. می گوید: تا تو وسایلت را آماده کنی، من هم یک چای ماسالای داغ برایت آماده کنم تا کمی گرم شوی. از او می پرسم که آیا می توانم نامتان را در گزارش بیاورم، از آشپزخانه بیرون آمده و چند ثانیه ای نگاهی می کند و با لبخندی می گوید: دخترم، هنوز درک جامعه از افرادی مثل من به حدی نرسیده است که با آغوش باز پذیرایمان باشد و من هم هنوز به آن اندازه قوی نشده ام که با این نگاه های تحقیرآمیز و برچسب های منفی که زده می شود کنار بیایم، پس از آنجایی که همه بندگان خدا گل های زیبایی هستند از این رو به جای نامم بنویس یک گُل؛ گُلی که زیر گِل لِه شد ولی بارش رحمت الهی همه آن گِل ها را شست. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |