پلاسکو، دوباره پلاسکوپلاسکو ریخت! مبهوت همدیگر را نگاه کردیم. این بهت برای همه پیش آمد. بعضی ها فورا دست به قلم شدند که چرا؟ روزنامه ها پر شد از مرثیه های حزن آلود. و خیلی ها گفتند از کجا که این اتفاق برای بقیه ساختمان های به حال خود رها شده و آسیب پذیر شهر تهران نیفتد؟ در یادداشتی در روزنامه اعتماد به قلم ترانه یلدا آمده است: زمستان بود. اولش همه نگران بودیم که چرا آتش خاموش نمی شود؟ آن دود سفید چند ساعت به آسمان می رفت و نمی گذاشتند نزدیک شویم. ما از خیابان سی تیر از پشت بام خانه مان رصد می کردیم. و باور نمی کردیم بریزد . با نیما در موزه ایران باستان بودیم که او موبایلش را نگاه کرد و گفت: پلاسکو ریخت! مبهوت همدیگر را نگاه کردیم. این بهت برای همه پیش آمد. بعضی ها فورا دست به قلم شدند که چرا؟ روزنامه ها پر شد از مرثیه های حزن آلود. و خیلی ها گفتند از کجا که این اتفاق برای بقیه ساختمان های به حال خود رها شده و آسیب پذیر شهر تهران نیفتد؟ به هر حال تا تکلیفی بخواهد برای پلاسکو معین شود، چندین ماه و حتی سال طول کشید. نزدیک به اواخر تابستان 96 بود که روی گروه تلگرامی مان بحث پلاسکو را پیش کشیدیم و گزینه ها و آرزوهای دوستان، در فرصت هایی، در رسانه نیز درز کرد. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |