ماجرای شهری که دیگ هایش نشانِ بانوی بی نشان دارد+فیلمبه گزارش خبرگزاری فارس از شفت، کوچه پس کوچه های شهر را عطر فاطمیه گرفته؛ مردی دیگ بزرگ آشی را بر سر دارد و پسرش نیز ملاقه ای را زیر بغل گرفته و سمت خانه پدری می روند. خانم عبادی را هم دیدم چند کیلو برنج نیم دانه و کره تازه گاوش را با آن کمر خمیده اش به خانه شان می برد. کوچه بعدی نیز صدای چند زن و مرد می شنوم. سادات خانم و عمو اسماعیل هم هستند. صلواتی می گیرند و آب و برنج را در دیگ نذری می ریزند. علی هم زیر گاز را روشن کرد. یکی هم داخل دیگ را هم می زند و صدای قاروقور ملاقه و دیگ تا خانه هیراد نیز شنیده می شود. دیشب، مصطفی نیز پیامکی به من داد و گفت: فردا وانتت را 10 دقیقه یک ربعی نیاز دارم، مادرم آش نذری گذاشته، باید خانه مادربزرگ بروم و دیگ نذری آش را برایش ببرم . یادم بود از آقا سید گلمیر وقتی مادرم آش نذری داشت، دیگ قرض گرفتیم، به خانه آن ها نیز رفتم و دیدم یک دیگ آش نذری گذاشته اند. از پسرش پرسیدم امسال یک دیگ؟! گفت کرونا هست و نخواستیم بیش ازحد شلوغ شود. می دانستم و پرسیدم؛ گفتم بقیه دیگ ها کجا هستند؟ گفت همه شان سرشان شلوغ است و در خدمت مادرمان حضرت زهرا (س) هستند. خیابان ولیعصر (عج)، آیت الله طالقانی، خیابان امام، 17 شهریور، میرزای شفتی، 40 دستگاه، کوچه بلال حبشی، مولوی و زکالاب هم ندارد، گویا همه شهر یکی شده اند و آن طبخ و توزیع آش برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |