به فریدونکنار نرویداسماعیل کهرم . روزنامه اعتماد فریدونکنار خود را برای اسیر گرفتن، شکنجه و کشتار آماده می کند. همان گونه که تمساح رودخانه های آفریقا هنگام مهاجرت گوزن های یالدار مترصد حس کردن لرزش های ایجاد شده توسط سم این پستانداران هستند و به شکم صابون می زنند و منتظر می نشینند. همین طور صیادان نامرد فریدونکنار نگاه ها را به آسمان دوخته اند و منتظر ورود فرشتگان زیبا و معصومی هستند که به زودی از راه می رسند. شاهد بودیم که در یک غروب غمبار، صیادی با غرور و خرسندی یک غاز درشت را از توری جدا کرد. دو بال را در دست داشت. حیوان وحشت زده بال می زد. تمام تنه غاز تکان می خورد و بالا و پایین می رفت. مرد با خونسردی و قساوت تمام، دو بال غاز را درهم کرد و پیچاند. صدای شکستن بال ها را شنیدم. حیوان دیوانه وار از درد سر خود را به چپ و راست تکان داد و سرش به گوشه ای افتاد و از حرکت باز ایستاد من بی اختیار با تاسف گفتم: وای مُرد. مردک با خنده گفت: نه پس تو چه پرنده شناسی هستی؟ این از درد بی هوش شده! و بی اعتنا غاز را داخل یک سبد انداخت و گفت: آ، آ یعنی همین، تمام شد! از این همه شقاوت و قساوت که در نهایت خونسردی ظهور می کرد حالت تهوع به من دست داد. حتما این مرد هر فصل صدها بار به این کار دست می زند. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |