نجات «گوی بافی» از خطر فراموشیتیرماه 98 بود که خبرنگار ایسنا، سر صحبت را با تنها هنرمندِ گوی باف کشور باز کرد تا علی اکبر بنایی، روایت کند که این هنر را کجا و از چه کسی آموخته. - ایسنا/اصفهان تیرماه 98 بود که خبرنگار ایسنا، سر صحبت را با تنها هنرمندِ گوی باف کشور باز کرد تا علی اکبر بنایی، روایت کند که این هنر را کجا و از چه کسی آموخته. او که پس از 27 سال خدمت در شرکت ریسندگی و بافندگی کاشان، بازنشسته شده و به گوی بافی روی آورده، به ایسنا گفته بود: نوجوان که بودم با بچه ها در ریگ زارهای بیرون شهر، بازی می کردیم؛ ازجمله بازی های ما گوی بازی و مِردی بود و پایه اصلی آن توپ یا همان گوی به زبان محلی بود. بچه ها با تکه های لاستیک یا پارچه، توپ هایی درست می کردند که پس از چند مرتبه پرتاب کردن، از هم باز می شد و بازی تعطیل می شد تا دوباره آن را درست کنیم. گاهی وقت ها توپ ها که خراب می شد بچه ها از بازی منصرف می شدند به همین دلیل وقتی مادرم جوراب و کلاه می بافت، خیلی کنجکاو بودم روش گرد بافتن آن را یاد بگیرم و با این روش بتوانم یک توپ همیشگی بسازم و سرانجام هم موفق شدم. هنرمند، با این که می دانست گوی بافی، در قبضه انگشتان اوست، بخلی در نشر روش کار خود نداشت: پارچه های ضایعاتی را شبیه توپ می پیچم و به وسیله نخ و چله آن را به 8 یا 16 قاچ تقسیم می کنم و بعد با کاموا یا رنگ قالی، فا برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |