ماجرای خون دادن شهید حمیدرضا نظام چه بود؟

شهید حمید رضا نظام به شدت زخمی شده بود و دو ماهی را در بیمارستان گذراند و چند عمل جراحی بر روی او انجام شد با این حال رفته بود تا برای کمک به مجروحان خون بدهد.

- (2) به شدت مجروح شد، گوش ها، پاها، گردن و کمرش آسیب شدیدی دیده بودند تا جایی که در منطقه نشد کاری برایش بکنند و او را به بیمارستان فیاض بخش تهران منتقل کردند.

شرایط حمید رضا آنقدر وخیم بود که دو ماهی را به اجبار در بیمارستان گذراند و چندین عمل جراحی بر روی او انجام شد.

یکی از روزها که برادرش نیز در کنارش بود، او را برای شنوایی سنجی به بیمارستان امام خمینی بردند.

از شدت ضعف قادر نبود که خودش راه برود و عصای زیر بغل هایش در راه رفتن به او کمک می کرد.

برادرش مشغول صحبت با دکتر بود که یک دفعه حمید رضا را دید که به سختی خود را از پله های بخش انتقال خون بالا می کشید، سریع خود را به او رساند تا ببیند آنجا چه می کند که متوجه شد برای خون دادن خود را آماده می کند.

برادرش گفت: تو مگه وضع خودت رو نمی بینی؟! آنقدر ضعیف شدی که حتی توان راه رفتن هم نداری.

حمیدرضا خنده ای کرد و گفت: بله درسته که من مجروحم اما خون من خون یه رزمنده س و ارزش آن بالاتر از خون معمولیه.

چرا کسی از ناشنوا شدن شهید نظام خبر نداشت؟ یک روز دیگر که برادرش برای انجام کارهای پیش از عمل جراحی حمید رضا به بیمارستان رفته بود، �