از یاد می برم، از یاد می روماز قمرالملوک تا تقوایی؛ خیل این مبتلایان به آلزایمر که سکوتَ مغزشان جهان را مخروبه کرده است. - از قمرالملوک تا تقوایی؛ خیل این مبتلایان به آلزایمر که سکوتَ مغزشان جهان را مخروبه کرده است. به گزارش ایسنا، ابراهیم افشار در روزنامه ایران نوشت: مقدمه: روزی 10 بار می پرسید امروز دوشنبه است؟ امروز دوشنبه است؟ امروز دوشنبه است؟ روزی 40 بار می پرسید تو پسر عبدالقادر بیدل دهلوی هستی؟ تو پسر عبدالقادر بیدل دهلوی هستی؟ تو پسر عبدالقادر بیدل دهلوی هستی؟ روزی 30 بار می پرسید ناهار خوردیم؟ ناهار خوردیم؟ ناهار خوردیم؟ روزی 50 بار می پرسید کی می رویم خانه مان؟ کی می رویم خانه مان؟ کی می رویم خانه مان؟ آقا والله بالله تاالله امروز دوشنبه است. والله بالله تاالله ناهار هم زرشک پلو با مرغ خوردیم. والله بالله تاالله اینجا هم خانه خودت است. به خاطر درد او بود که همیشه از خود می پرسیدم آلزایمر فردی یا فراموشی جمعی؟ سکوت مغز یا سکوت اجتماع؟ فضیلت یا رذیلت کدام بیشتر است؟ بعد به خود می گفتم اینها دو بال یک کرکس سیاهند که غروب ها در آسمان مأوا می گیرند و چشم می دوزند بر لَش شکارشان. داستان در همین دو خط خلاصه می شود؛ فراموش می کنی یا فراموشت می کنند؟ گاهی به خود می گویم آلزایمر اگر شاعرانه ترین و سوررئال ترین بیماری جهان باشد اندوه سازترین و دردپرو برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |