برای پسرک میدان اعدام که خسرو شکیبایی مبهوتش کرددر«چاله سیلابی» یکی از «چوله» های آن سویِ میدانِ اعدام پسرکی به دنیا آمد که یکی از طلایه داران تئاتر اجتماعی ایران شد. پسرکی که اگر زنده بود، - در چاله سیلابی یکی از چوله های آن سویِ میدانِ اعدام پسرکی به دنیا آمد که یکی از طلایه داران تئاتر اجتماعی ایران شد. پسرکی که اگر زنده بود، فردا ـ 3 آبان ماه ـ هفتاد ساله می شد. نام خانوادگی شان استادمحمد بود و نام پسرک را محمود گذاشتند تا با این نام و فامیلی، بشود خاطره ای از آدم های قرن پنجمی. به گزارش ایسنا، محمود استادمحمد در خانه ای به دنیا آمد که چندین و چند خانواده در آن زندگی می کردند؛ مردانی خشن، خسته، بداخم و بی خنده و زنانی مفلوک و بی حوصله، شلوغ و همیشه گریان. و این زنان و مردان دست از سرش برنمی داشتند که، با هر ترفندی که بود، همیشه به خیال و خلوتش سرک می کشیدند و او هم چاره را در آن دید تا دست این مردمان را بگیرد و بیاوردشان به دنیای تئاتر . وگرنه این پسرک که در نوجوانی فریفته صادق هدایت و نصرت رحمانی بود، دنیای ادبیات را خوش تر داشت. می خواست نویسنده بشود یا شاید شاعر ولی این زنان و مردان از یک سو و آن بیژن مفید هم از سوی دیگر رهایش نمی کردند. بیژن مفید را به واسطه برادر کوچک ترش، بهمن شناخت. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |