چند خاطره طنز از عمران صلاحیدر «کمال تعجب» روایت هایی طنز از عمران صلاحی را می خوانیم؛ خاطراتی که پس از درگذشت او از ستون روزنامه به کتاب رسیدند. - در کمال تعجب روایت هایی طنز از عمران صلاحی را می خوانیم؛ خاطراتی که پس از درگذشت او از ستون روزنامه به کتاب رسیدند. به گزارش ایسنا، خاطرات کمال تعجب در خردادماه سال 84 به پیشنهاد و تشویق های حمید دهقان و اردشیر رستمی و حمایت های ایرج جمشیدی در ستونی از روزنامه آسیا متولد شد، هرچند که این خاطرات طنز عمران صلاحی عمر درازی نداشت و تا دی ماه همان سال یعنی انتشار آخرین شماره روزنامه منتشر شد، اما پس در گذشت او، توسط پسرش، یاشار صلاحی از سوی نشر پوینده در قالب کتابی با عنوان کمال تعجب منتشر شد. در یازدهم مهرماه، چهاردهمین سال روز کوچ عمران صلاحی، شاعر و طنزپرداز فقید بخشی از این خاطرات را می خوانیم. به مطلبت سگ ببند! زمانی که در روزنامه توفیق کار می کردیم، کیومرث صابری، معاون سردبیر بود. از هر مطلبی که خوشش نمی آمد، زیر آن می نوشت: مرا نگرفت ! روزی بیژن اسدی پور به ما گفت: چه کار کنم که مطلب من این گردن شکسته را بگیرد؟ گردن شکسته یکی از اسامی مستعار صابری در توفیق بود. گفتیم: به مطلبت سگ ببند! بیژن اسدی پور، پرویز شاپور و عمران صلاحی سرانجام حساسیت رضاشاه روی کارگر در زمان رضاشاه روی کلمه کارگر حساسیت فراوان بود. برچسب ها: |
آخرین اخبار سرویس: |